مــن اشـــتـــبــاه کـــردم

بــه مــن نـگـو نـمـی خـوام اسـمـی ازتـ بـیـارم

هر چـی کـه بــود تــموم شـد نــگـو دوسـتـــ نــــدارم

هــمـش نــگـو نــمــی خــوام بــه پـای تــــو بـســوزم

مــن اشـــتـــبــاه کـــردم عاشــقــتـــم هنــــوزم

 

 

شما چطور؟

کسی که تنشو از تو دور میکند تا دنبالش بری باکره نیست 

 

 و کسی که از علاقه تنشو در اختیار تو میگذارد فاحشه نیست 

 

 من به فاحشه بودن ذهن باکره ها وباکره بودن ذهن فاحشه ها اعتقاد دارم  

شما چطور؟

لبخندهایت رابزن ...

لبخندهایت رابزن جانانه نگاهش کن عاشقانه هایت را بگو برایش… 


فقط آن لباسی که من دوست داشتم رابرایش نپوش..،!  

تــوروخـــــــــــــــــدا

 

 

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم

 

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم 


تمبر و پاکت هم هست 

 
و یک عالمه حرف 


کاش کسی جایی منتظرم بود . . . 

 

 

 


بارانی ات را بپوش

بارانی ات را بپوش و در آغوشم بگیر . . .
 

ابر ، ابر گریه دارم . . . !

 

 

عروسکم نشدیم

عروسکم نشدیم عشقمون از شدت علاقه محکم بغلمون بگیره 

 

 

حسرت

دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه .. خوشحال شدم شنیدم.. پسر: ممنون...انشالله قسمت شما..

دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟
...
پسر: چی می خوای؟

دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟        


پسر: چرا؟ می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟

دختر: نه.. آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...
    

 

 

 

گول دنیا را نخور

گول دنیا را نخور ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند  

بره های این حوالی گرگ ها را میدرند  

سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها  

زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند

دلتنگ که باشی

دلتنگ که باشی هیچکس جز دلدارت به دادت نمیرسه.... 


دلداده تمام دلتنگی هاتم،،،،،  

 

فقط باش….

فقط باش…. 


همین که هستی کافیست…! 


دور از من…..! 


بدون من….! 


چه فرقی میکند؟؟؟ 


گل میخری!! خوب است!! 


برای من نیست؟! 


نباشد!!! 


همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست….. 


دلخوشم به این حماقت شیرین….  

 

بوسه

 نیازمند لبت،جان بوسه خواه من است / نگاه کن به نیازی که در نگاه من است

 

 

 

بی ارزش

عشق هایت را مثل
 

کانال تلویزیون عوض می کنی
 

و افتخار می کنی، 


که عشق برایت این چنین است ! 


و من می خندم … 


به برنامه هایی که هیچکدام ، 


ارزش دیدن ندارند . . .

دلتنگ

تاحالاشده.... دلت براش به حدی تنگ شه   

که بی اختیار راه بی افتی و بری جاهایی که باهاش قدم می زدی  

 قدم بزنی .... فقط به این امید که شاید ببینیش......   

 

لعنتی...........

امشب 


دیوانگى در من بالا زده! 


نه سکوت
 

نه موسیقى
 

نه حتى سیگا ر … 


هیچ چیز و هیچ چیز 


این دیوانگى را تسکین نمى دهد 


جز عطر تنت لعنتى …

 

  

بی خیال...

وقتی صدایش می کنی، نمی شنود
 

وقتی به دنبالش می روی، نمی بیند 


وقتی دوستش داری، به فکرت نیست 


اما... 


وقتی می شنود که دیگر صدایت گرفته 


وقتی می بیند که خسته در راه افتاده ای 


وقتی به فکرت هست، که دیگر نیستی 

   

 

 

نامهربان

مـَـرا بــآ פֿـیالتـــ تَنهــــا نـَگــذار

פֿـیالتـــ اصــلا بـﮧ تـــــو نرفـتـﮧـ اَســـتــ

مهــــــرباלּ نیستــ .. !

آزارمــ مےבهـــــב

בلمـــ פֿـوבتـــ را مےخواهـــــَב (!)
  

 

 

دلتنگی

از دلتنگی ام می گویم... 


از دلی زرد به مانند برگ پاییزی... 


که حسرت سبز بودن تنها رویایی است در خاطرات بهارش...!

دورادور

دورادور عاشقت شدم،
دورادور نگرانت بودم،
دورادور عشق ورزیدم
و خود نمى دانستى که نگاه هاى گاه و بى گاه و بى تفاوتت
سوژه اى براى تفسیر من بود
که شب تا به صبحم را رویایى مى کرد...
...
و حال عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگرى را دورادور میبینم
و از همین دور،
میمیرم

نیاز

قوی ترین زن جهان هم که باشی...
وقت هایی هست ...
که دستی باید لمس ات کند...
تنی ...
تنت را داغ کند...
و لبی...
طعم لبت را بچشد ...
مستقل ترین زن جهان هم که باشی...
وقت هایی هست...
که دلت پر میزند برای کسی که برسد و بخواهد...
که آرام رانندگی کنی ...
و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی...
مسافرترین زن دنیا هم ...
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش...
" زود برگرد "...
طاقت دوری ات را ندارم...
  

 

کابوس

خوابیده بودم کابوس میدیدم ؛ از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم...
افسوس...
یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده بودم
 

 

 

غمگین

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و 

 به اندازه هر برق نگاهت نگران ، تو به اندازه  

"تنهایی"  

من شاد بمان   

لعنت به تو...

لعنت به تو....
که روح لطیف زنانه ام را کشتی...
لعنت به تو....
که احساس پاک دوست داشتنم را له کردی..
لعنت به تو....
که انسانیتم را نابود ساختی...
و
لعنت به من.....
که همه ی هستی ام را
به پای بی لیاقت ترین فرد زندگی ام
یعنی تو ,گذاشته ام.... 

  

 

عشقم

  

بیشتر شـبیه خـاطرست ولـی...
"یـکی از لـذت هـایی کـه نـیست..."
ایـنه کـه...
تـو تـاکـسی بـاشـم..
.
گـوشـیم زنگ بـخوره و بـبینم عـشقـمه...!!بـا لبـخند دکـمه ی سـبز رو فـشار بـدم...
آروم بـاهـاش حـرف بـزنم تـا مـسافـرای دیگـه صـدامو نـشنون...
جـوری کـه فـقط صـدای نفــسم بـیاد...!
عـشقم بـگه چـرا آروم حـرف مـیزنی؟؟؟تـنظیـماتِ ولـومـت بـه هـم خـورده؟؟؟
خـیلی آروم بـگم:نـه دیـوونـه تـو تـاکسیَم..!!
عـشقـم یـکم مـکث کـنه بـگه آهــــان جـات بـده؟؟؟حـالا آب اُفـتاد دسـتِ یـزید...!ده ثـانیـه وقـت داری بـهــم بـگی "دوسـتت دارم"
اگـه نـگی بـاهات قـهر مـیکنم...

آرومـم بـگی قـبول نـیست...!!!مـن آروم بـگم:چـی مـیگی دیوونـه؟؟؟
ایـن جـمله رو پـشـتِ تـلفـن نـمیگن بـاید رو در رو گـفت!!!
عـشقم بـگه:فـلسفـه نـباف! صـد بار رو در رو گـفتی یـه بـارم ایـنجوری..!
مـن آروم بـگم:تـوروخـدا بـیخیال شـو!مـن نوکـرتم هسـتم!
ولـی تـو تـاکسی ضایعست..!
بـگه:پـس بـاهات قـهرم!!!
تـنم بـلرزه بـگم بـاشـه وایـسا..!
یـه نفس ِ عـمیق،آروم بـگم دوســتت دارم...
داد بـزنـه بـگه: نـه!ایـنجوری داد بـزن بـگو دوسـتت دارم!!!
قـید ِ هـمه چـی رو بـزنم بـا یـه نفس ِ عـمیق بـگم:
دوســــتـت دارم...!!!...
لایــک:بـگذار مـسافران فـکر کــنند مـن یـک پـسر ِ سـاده و عـاشقم کـه اسـیر ِ یـک دخـتر ِ گـرگ شـده...
مــن هـمان پـسر ِ سـاده و عـاشق مـیمـانم...
و تـو هـمان گـرگ بـمان!!!
راســتی عـزیزم...مــن هـنوز هــم "دوســتت دارم" هـایم را بـرایـت مـینویسم و مـیفرسـتم...
ولـی راسـتش را بخـواهـی...
خــطت خـاموش اسـت...تـحویل داده نـمیشـوند...!!!
کـسی در اتـاق اسـت...دوسـتت دارم هـایم پـُشت ِ در مـانده اند...!!!

 

دارم میرم

دلم آنقدر خسته و شکسته است
که می خواهم گوشه ای پشت به دنیا
زانو هایم را بغل کنم و بگوبم:
خــــــــــــدایا...
من دیگر بازی نمیکنم
  

 

 

 

تلافی

قرار نیست منم دلِ یکی دیگه رو بسوزونم
" برعکس " اونو اونقدر خوشبخت می کنم
کـه به هر روزی که جای اون نیستی لعـنت بفرستی :)